زیتون
دریچه ای بسوی آگاهی 
قالب وبلاگ
نويسندگان

شرایط مطالعه بهتر
 

 

 


«بكارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره‌وری بیشتر از مطالعه»
شرایط مطالعه ، مواردی هستند كه با دانستن ، بكارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهره‌وری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به كار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید.

1- برای موفقیت در مطالعه ، باید درست آغاز كنید:

یعنی برنامه درسی خود را طوری تنظیم كنید كه از خواندن كتابها ، هدفی واضح و روشن را دنبال كنید .
- درسهای خود را طوری برنامه ریزی كنید كه هنگام مطالعه ، ابتدا كتابهای آسان را بخوانید ، نه كتابهای مشكل را.
- در هنگام مطالعه یك كتاب ، ابتدا از قسمت‌های آسان و جذاب شروع كنید و بعد به سراغ بخشهای مشكل تر آن بروید . این كار را می توانید با مرور قسمت‌های خوانده شده قبلی آغاز كنید. قسمت‌های آسان و جذاب علاقه شما را به خواندن افزایش می دهند.
- در برنامه ریزی درسی خود ، موضوع‌های مشابه را پشت سر هم قرار ندهید و آنها را یكی پس از دیگری مطالعه نكنید تا حد ممكن بین آنها فاصله بگذارید.
- اگر می خواهید چند كتاب را در یك روز مطالعه كنید ابتدا زمانهای خواندن و ترتیب قرار گرفتن آنها را مشخص كنید و بعد به مطالعه بپردازید .
- حتی المقدور برای یك كتاب بیش از دو ساعت وقت در نظر نگیرید . و زمانهای مطالعه را به مدتهای دو ساعته تقسیم كنید . تصور نكنید كه هر چقدر زمان مطالعه یك كتاب بیشتر باشد بهتر است بر عكس هر چقدر زمان كوتاه گردد و موضوع مورد مطالعه عوض گردد ، میزان یادگیری افزایش می یابد .
- اگر می خواهید در شش روز هفته ، شش كتاب بخوانید، هرگز هر كتاب را در یك روز نخوانید و برای شش روز ، شش كتاب در نظر نگیرید . بهتر است هر روز را به شش قسمت تقسیم كنید و در هر قسمت ، یك كتاب بخوانید و این روند را در شش روز هفته ادامه دهید .
- به روش تدریجی درس بخوانید ، یعنی در طول سال تحصیلی درس بخوانید و خواندن دروس را به شبهای قبل از امتحان موكول نكنید . مطالعه تدریجی و با تداوم در طول سال تحصیلی بسیار بهتر از مطالعه فشرده و با تراكم در چند روز قبل از امتحان است.

2- برنامه ریزی :

یكی از عوامل اصلی موفقیت داشتن برنامه منظم است»
برنامه ریزی صحیح این است كه چگونه از وقت و امكانات موجود حداكثر استفاده را ببرید . عدم برنامه ریزی صحیح باعث اتلاف وقت شده و بازده مطالعه بسیار كاهش می یابد .
نكته ای كه در این جا قابل ذكر می باشد اینست كه ، داشتن برنامه مهم است ولی مهم تر از آن اجراء برنامه است .
الف )برنامه ریزی درسی :
بهترین برنامه ریزی درسی، خود فرد است . یعنی هر شخص باید با توجه به شرایط روحی ، جسمی ، محیطی ، زمانی ،علاقه ، هدف ، نقاط ضعف و قوت خویش برای خودش برنامه ریزی كند .
ب ) كوتاه ، ساده و قابل اجراء بودن برنامه صحیح است .
یعنی هر قدر برنامه حجیم و سخت باشد تاثیر منفی بر روحیه فرد می گذارند و به خاطر پیچیدگی شان ، غالباً با شكست مواجه می شوند .هر قدر برنامه كوتاهتر و ساده تر باشد . شخص راحت تر آن را در زمان تعیین شده انجام می دهد. و تجربه ای موفق در زمینه برنامه ریزی كسب می كند . و این تجربیات موفق در رسیدن به موفقیت‌های بعدی تاثیر بسزایی خواهندداشت .
ج ) اجراء برنامه در زمان مشخص :
وقتی برنامه ای را نوشته‌اید . باید آن را درزمان مشخص اجرا كنید . اگر نظم خاصی در اجراء برنامه داشته باشید ، به راحتی می توانید به اهداف خویش برسید. كسانی كه نظم و ترتیب در اجراء برنامه را رعایت نمی كنند ، غالباً برنامه‌های آنان با شكست مواجه می شود .

3- نظم و ترتیب :

« اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد »
رعایت نظم از شرایط مهم مطالعه به حساب می آید . چرا كه نظم به ایجاد تمركز حواس كمك می كند. همچنین وقتی كه نظم بر پا شد ، یادگیری بهتر صورت می گیرد . اگر اتاق و میز مطالعه نامنظم باشد موجب حواس پرتی و اختلال در یادگیری می شود . توجه داشته باشید . هر جور كه مطالب را به حافظه بدهید ، بر همان اساس نیز می توانید آنها را بازیابی كنید .

4- حفظ آرامش :

« آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال می كند»
درسی را كه با آرامش بخوانید قطعاً بهتر می توانید بیاموزید ، برای آنكه بازده مطالعه خود را بالا ببرید ، در سخت‌ترین شرایط و حتی كوتاهترین زمان نباید مضطرب شوید و سعی كنید در این مدت كوتاه با آرامش خاطر مطالعه كنید. مطالعه بدون اضطراب و خونسردی كامل ، تاثیری بسیار مثبت در افزایش میزان یادگیری دارد. توجه داشته باشید كه حفظ خونسردی و آرامش ، هرگز به معنای بی خیالی و بی حالی نیست ، بلكه به معنی وضعیتی هوشیار همراه تمركز حواس و بدون دلهره است . روانشناسان معتقدند كه اضطراب كم برای مطالعه و موفقیت لازم است ، زیرا شخص را به تحرك و فعالیت وا می دارد و باعث می شود كه به طور جدی به درس خواندن بپردازد ، اما اگر این اضطراب از حد معمول خود خارج شود و استرس و دلهره در فرد ایجاد كند نه تنها مفید نیست ، بلكه مانع از فعالیتهای وی شده ، و حتی در جلسه امتحان مانع از یادآوری آموخته‌های شخص می شود . نكته ای كه باید به آن اشاره كرد این است كه در اغلب موارد ، اضطراب ناشی از تفكرات منفی شماست . وقتی كه نسبت به امتحان تصور منفی دارید، از آوردن نمره كم می ترسید ، عواقب قبول نشدن را در نظر می گیرید . در نتیجه تصورات منفی ، موجب اضطراب می گردند و اضطراب سدی در راه كارایی حافظه می گردد و این عمل خود اضطراب بیشتر را به دنبال خواهد داشت و نهایتاً اینكه این سیكل معیوب همچنان ادامه خواهد یافت .

5- استفاده صحیح از وقت :

«بنیامین فرانكلین می گوید : پس وقت را تلف نكنید زیرا زندگی از وقت تشكیل شده است »
استفاده صحیح از وقت و هدر ندادن آن بسیار مهم است .چرا كه زمان از دست رفته را نمی توان مجدداً باز یافت . زمان را نمی توان ذخیره كرد ، نمی توان خرید و یا فروخت و نمی توان از 24 ساعت دیگران قرض گرفت زمان سرمایه ای است كه اگر مورد استفاده قرار نگیرد ، از دست می رود در حالی كه یك سرمایه مالی این چنین نیست .
اگر منصف باشیم با كمی دقت و تامل در می یابیم كه مشكل اصلی كمبود وقت نیست ، بلكه در نحوه استفاده از آن است .

6- سلامت و تندرستی :

« عقل سالم در بدن سالم است »
سلامت جسمی و روانی در یادگیری تاثیر بسزا دارد.

7- تغذیه مناسب :

« تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.»
غذا را به موقع و سر وقت بخورید ، از خوردن غذا در ساعت‌های گوناگون و بدون نظم و برنامه به پرهیزید . سعی كنید صبحانه و ناهار و شام را در ساعات معین بخورید . به برنامه غذایی خود نیز نظمی خاص بدهید .

8- تنفس صحیح :

« یكی از مهمترین اعمال بدن انسان ، تنفس است . » تنفس عمیق باعث می شود كه ما در هر نفس اكسیژن بیشتری را به شش‌های خود برسانیم . این اكسیژن به سلولهای مغزی كه خود ذخایر اكسیژن كمی دارند ، كمك می كند تا فعالیت بیشتری داشته باشند . افزایش فعالیت این سلولها یعنی پمپاژ بیشتر یونها بین دو سری غشاء سلول به خصوص برای یون‌های سدیم و كلسیم كه به خارج غشاء می روند و پتاسیم و كلر كه به داخل آن می آیند . هرگاه تغییرات غشاء نرون به نرون بعدی منتقل شود ، این تغییرات به نوبه خود مسیرهای جدیدی برای انتقال از راه مدارهای عصبی می شوند و وقتی این مسیرهای جدید برقرار شدند ، با تفكر ما فعال می شوند و خاطره‌ها را مجدداً تولید می كنند . این فرآیند كه حافظه نام دارد كاملاً به اكسیژن نیاز دارد . به همین دلیل است كه در هوای آلوده به دود سیگار و سایر گازهای سمی بازده یادگیری و حافظه به شدت كاهش می یابد. از سوی دیگر تنفس صحیح و عمیق باعث می شود كه سیستم ایمنی ما فعالتر شود . بنابراین حركات عضلانی و تنفس عمیق ، جریان لنفاوی را به راه می اندازد و باعث می شود كه گردش خون بهتر انجام شود ، خود لنف بهتر كار كند و سیستم ایمنی تقویت شود.

9- ورزش :

« ورزش كلید عمر طولانی است »
شما می توانید ورزشهای دلخواه خود را انتخاب كنید و در برنامه روزانه خود قرار دهید. به طور مثال پیاده روی یكی از ورزشهای مفید و مناسب و در عین حال بسیار ساده و برای عموم امكان پذیر است .
علاوه بر پیاده روی از ورزشهای مفید برای كسب تمركز فكر و پرورش حافظه « یوگا » است یوگا به معنای تمركز نیرو در اصطلاح هندی یعنی تمركز فكر و حواس . با انجام تمرینات یوگا می توانید تمركز حواس خود را بهبود بخشید .

10- استراحت مغزی :

« هنگامی كه خسته هستید ، مطالعه نكنید »
برای انجام كارهای فكری خصوصاً مطالعه باید مغز كاملاً آماده و سرحال باشد تا در به خاطر سپردن مطالب مشكل نداشته باشد . شما می توانید از روشهای مختلف و دلخواه خودتان برای رفع خستگی استفاده كنید ، اما یكی از روشهای مناسب برای رفع خستگی تنفس عمیق است . همچنین یك خواب سبك و كوتاه در مواقعی كه خیلی خسته هستید در برطرف كردن خستگی بسیار مناسب است.

11- خواب كافی :

« خواب فراگیری و حافظه را تقویت می كند»
یك خواب 8-6 ساعته معمولاً كافی است . بنابراین سعی كنید طوری برنامه‌های درسی خود را تنظیم كنید كه شبها حداقل 6 ساعت بخوابید تا مغز شما به اندازه كافی استراحت كند . همچنین خواب نیم تا یك ساعت ( ظهرها بعد از ناهار ) بسیار مناسب است.

12- درك مطلب :

« آنچه در حافظه بلندمدت باقی می ماند ، معنی مطالب است »
سعی كنید هنگام مطالعه ، مطالب را به خوبی درك كنید، تا بتوانید به راحتی آنها را به خاطر بسپارید . نكته ای كه در درك معنی تأثیر بسزا دارد و بازده مطالعه را بسیار افزایش می دهد ، یادداشت برداری مطالب خوانده شده است . یادداشت برداری در افزایش میزان یادگیری بسیار مؤثر است .

13- تشویق و پاداش :

«تشویق نیروهای ذهنی و روانی را به فعالیت وا می دارد»

14- شرطی شدن :

« شرطی شدن به تمركز حواس كمك می كند »
برای یادگیری و ایجاد تمركز حواس شرطی شدن نسبت به مكان و زمان مطالعه نقش مهم دارد . برای آنكه تمركز حواس راحت تر به دست آید و سریعتر برای آن آماده شوید ، باید به مكان و زمان مطالعه خود را شرطی كنید.

15-تحرك مغزی :

« هنگام مطالعه نباید كاملاً آرام نشست »
منظور از تحرك ، حركت كردن و راه رفتن در حین مطالعه نیست و یا هدف از حركت ، فعالیت زیاد بدنی نیست كه در این صورت نیز تمركز حواس مختل می شود و میزان یادگیری كاهش می یابد . اصولاً بهترین وضعیت برای مطالعه ، نشستن پشت میز است نه حركت كردن و راه رفتن . منظور از تحرك این است كه در حین مطالعه هر چند دقیقه ، یك بار حركتی كوچك داشته باشید تا گردش خون در مغز بهبود یابد و بهتر بتوانید مطالب را بیاموزید . حتی با چند حركت ساده سرو بدن می توانید از حالت ركودی و رخوت جلوگیری كرده و با تمركز بالاتری درس بخوانید.

16- اتاق مطالعه :

« اتاق مطالعه باید آرام باشد»
اتاق مطالعه باید ساكت و آرام و تا حد ممكن از عكس، پوستر و اشیایی كه موجب حواس پرتی می شوند . خالی باشد.
نور اتاق باید كافی و مناسب باشد. بهترین نور برای مطالعه روشنایی روز است . نور باید در سطح اتاق پخش گردد. بنابراین چراغ مطالعه برای درس خواندن مناسب نیست . نور نباید كم باشد . اتاق مطالعه باید از تهویه مناسبی برخوردار باشد.
در مطالعه فاصله چشم تا كتاب باید رعایت شد و فاصله مناسب حدود 40-30 سانتی متر است .
میز مطالعه باید از نظر ارتفاع وسعت و رنگ مناسب باشد.

17- زمان مطالعه :
واقعیت این است كه هیچ زمانی به طور دقیق و انحصاری برای مطالعه وجود ندارد .
زمان مطالعه بستگی به خودش دارد كه چه موقع از نظر جسمی و روانی آمادگی لازم را دارید .
نكته ای كه در مورد زمان مطالعه باید رعایت كنید استراحت چه قبل از مطالعه و چه بعد از مطالعه را باید در نظر گرفت .
نیم ساعت مطالعه و 5 دقیقه استراحت ، روش بسیار خوبی برای مطالعه كردن است . زیرا اولاً شما آستانه یادگیری را رعایت می كنید و ثانیاً با استراحت كوتاه ، فرصتی برای مغز در نظر می گیرید تا به تجزیه و تحلیل اطلاعات بپردازد باید یادآور شد كه نیم ساعت مطالعه و 5 دقیقه استراحت به این معنی نیست كه دقیقاً بعد از نیم ساعت مطالعه حتماً استراحت كنید حال اگر چند دقیقه این طرف و آن طرف شد ، اشكالی ندارد . اما بهتر است بیش از 45 دقیقه نشود.

 منبع :
شرایط مطالعه ؛ مولف بیژن علی پور

 


 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 10:55 ] [ عليرضا ]

   مطالعه به سبكی دیگر!

 


اغلب دانش آموزان، دانشجویان و علاقه‌مندان آموزشی از مربیان و استادان خود بارها پرسش می كنند كه چگونه مطالعه كنیم تا مطالب را بهتر در ذهن سازماندهی كنیم؟ صبح زود مطالعه كنیم یا شب هنگام؟ با صدای بلند مطالعه كنیم یا به آهستگی مطالب را مرور كنیم؟ پیشكسوتان فرهنگی نیز با توجه به تجربیات و روش‌های علمی شیوه‌هایی را توصیه می كنند.
مطلب زیر از كتاب زمینه روانشناسی "هیلگارد" تهیه شده كه می تواند پاسخگوی برخی از پرسش‌های مربوط به شیوه‌های مطالعاتی باشد. با هم این مطلب را مرور می كنیم:
اساس امر مطالعه و خواندن بدون فراموشی، یادگیری و حافظه است. در این جا با تكنیك " PQRST" ( كه مخفف آن در زبان لاتین، " Preview " مرور اجمالی، " Question " سوال، " Read " خواندن، "Self-recitation" تلقین و تكرار " Test" آزمون است) آشنا می شوید.

مرحله P (مرور اجمالی):
در اولین گام مطالعه، مروری اجمالی بر كل مطالب مورد مطالعه كنید تا از موضوعهای اصلی آن تصوری پیدا كنید. این كار را می توان با خواندن رئوس مطالب و سپس گفتارهای اصلی و تصاویر و عكس‌های آن انجام داد.
مهمترین جنبه مرحله مرور اجمالی این است كه می توان خلاصه مطالب را در پایان هر فصل به دقت خواند و در مورد هر یك از نكاتی كه در این خلاصه آمده است تامل كرد. خواه نا خواه به ذهنتان خطور می كند كه باید پس از خواندن مطالب جواب را پیدا كرده باشید و دستاورد این مرحله، به دست آوردن دید كلی نسبت به عناوین فصل‌ها و نحوه سازماندهی آنهاست.

مرحله Q (پرسش كردن):
عناوین اصلی مطالب را به یك یا چند پرسش تبدیل كنید؛ پرسش‌هایی كه با خواندن آن گفتارها، به پاسخ آنها دست می یابید. باید از خود بپرسید: " مطالب عمده ای كه مولف می خواهد در این گفتار بیان كند، چیست؟ "

مرحله R (خواندن):
در این مرحله، گفتار مورد نظر را با دقت به معنای آن بخوانید و بكوشید جواب پرسش‌هایی را كه در مرحله Q مطرح كرده بودید بیابید، لذا باید در مورد آنچه كه در دست مطالعه دارید تامل كنید و آن را به مطالب دیگری كه می دانید ارتباط دهید. پس می توان واژه‌ها یا عبارات كلیدی را در متن علامت زد. اصولا می بایست 10 الی 15 درصد متن را علامت زد زیرا در این مرحله، هدف این است كه واژه‌ها یا مطالب اصلی متن مشخص شود تا بعد بتوانید آنها را مرور كنید. تا وقتی تمام گفتار و مطالب كلیدی آن را نخوانده‌اید یادداشت بر ندارید این كار كمك می كند اهمیت نسبی هر نكته را دریابید.

مرحله S (تلقین و تكرار):
پس از به پایان رساندن مطالعه مطالب بكوشید تا نكات عمده آن را به یاد آورید و اطلاعاتی را كه در آن مطرح شده است از حفظ بیان كنید، درس پس دادن به خود، روش بسیار موثری برای تثبیت مطالب در حافظه است. مطالب را به زبان خودتان بیان كنید و اطلاعات مطرح شده را از حفظ بگویید. در نبود افراد بهتر است با صدای بلند این كار را انجام دهید اما اگر افراد دیگری هم حضور دارند می توانید این كار را در ذهنتان انجام دهید. مطلب را با متن مقابله كنید تا مطمئن شوید كه آنها را درست و كامل به یاد آورده‌اید. با تكرار یا از بركردن مطالب، متوجه می شوید كه چه چیزهایی را به خاطر نسپرده‌اید. این كار به شما كمك می كند تا اطلاعات را در ذهن خود سازماندهی كنید. پس از آنكه گفتار اولی به پایان رسید می توانید به گفتار بعدی بپردازید و باز هم مراحل S.R.Q را در مورد آن به كار بندید. همین روش را تا پایان گفتارهای یك فصل اعمال كنید.

مرحله T (آزمون):
پس از پایان مطالعه یك فصل، باید از خودتان امتحان بگیرید و كل مطالب فصل را مرور كنید. بنابراین یادداشت‌های خود را دوره كنید و ببینید كه آیا نكات اصلی را به یاد می آورید یا نه؟ بكوشید تا دریابید كه مطالب مختلف فصلها چه ارتباطی با هم دارند؟ در مرحله T ، ممكن است برای یافتن مطالب و نكات كلیدی به كل فصل مراجعه كنید و در این مرحله باید خلاصه فصل‌ها را بخوانید، همچنین به هر مدخلی جزئیات بیشتری بیفزائید. مرحله T را نباید به شب امتحان موكول كرد، بهترین زمان برای اولین مرور هر فصل، بلافاصله پس از خواندن آن است.
پژوهشهای انجام شده نشان می دهد كه روش (PQRST) بسیار مفید بوده است، به گونه ای كه بر روخوانی ساده مطالب فصل، از ابتدا تا انتها ارجحیت دارد، مرحله تلقین و تكرار در این روش بسیار مهم است. به جای چند بار خواندن مطالب بخش عمده زمان مطالعه را برای حفظ كردن فعالانه مطالب صرف كنید.
بر اساس پژوهشهای انجام شده، خواندن دقیق خلاصه مطالب هر فصل، پیش از خواندن آن، بهره وری مطالعه را بسیار بیشتر می كند. خواندن خلاصه هر فصل سبب می شود كه كل مطالب آن در ذهن سازماندهی شود. حتی اگر نخواهید از تمام مراحل روش (PQRST) پیروی كنید خوب است به اهمیت تلقین و تكرار و خواندن خلاصه مطلب فصل برای ورود به مطلب توجه خاصی مبذول كنید.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 9 تير 1391برچسب:, ] [ 10:52 ] [ عليرضا ]

مرد : عزیزم واست یه کادوی باورنکردنی خریدم !
زن : چی ؟
مرد : یه لحظه بیا دم پنجره !
زن : خوب ؟
مرد : اون ۲۰۶ مشکی رو میبینی ؟
زن : خوووووووووووووووووووب !!!!!
مرد : یه گل سر دقیقا به همون رنگ !
.
....................................................................................................................................................

يه نفر ميره كولربخره ياروميگه آبي مي خواي؟ميگه فرق نمي كنه قرمز بده


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 16:27 ] [ عليرضا ]

جک تصویری جدید


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 16:27 ] [ عليرضا ]

عکس خنده دار


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 16:26 ] [ عليرضا ]


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:, ] [ 16:17 ] [ عليرضا ]

 

مشق سنگین شب


در بین ۵۰ كشور جهان، معلمان سه كشور ایران، تایلند و یونان بیشترین تكالیف خانگی را به دانش آموزان می دهند. در مقابل، دانش آموزان سه كشور ژاپن، چك و دانمارك كمترین میزان تكلیف خانگی را دارند. این یافته ها برآمده از یك پژوهش در دانشگاه پنسیلوانیاست. عنوان تكلیف خانگی دانش آموزان پدیده جدیدی نیست. مسئله ای است كه از دیرباز برای دانش آموزان، معلمان و اولیا در بسیاری از كشورهای جهان مطرح بوده است.
چگونگی تكلیف شب در ایران، از جمله مسائل آموزشی است كه به علت درگیری والدین، دانش آموزان و معلمان، دارای اهمیت و حساسیت ویژه ای است. به طوری كه عدم انجام تكالیف دانش آموزان مشكلات عمده ای برای آموزگاران دوره ابتدایی فراهم ساخته. براساس نظریات كارشناسان، تكالیفی كه معمولاً برای دانش آموزان تعیین می شود، اغلب دارای ساختار حل تمرین و رونویسی و حفظ كردن است كه هر دانش آموز با انگیزه متفاوت به انجام آن می پردازد. برخی صرفاً برای این كه مورد تحسین دیگران بویژه والدین خود قرار گیرند، می كوشند تا هر كار طاقت فرسایی را تا حد امكان به خوبی انجام داده و خود را كوشا و مسئولیت پذیر نشان دهند. گروهی هیچ انگیزه ای برای انجام تكالیف ندارند و معمولاً از این كار شانه خالی می كنند و یا در اثر فشار والدین و مدرسه به طور ناقص و سرسری تكالیف خود را انجام می دهند. عده ای از دانش آموزان با دقت و علاقه بسیار، انجام تكلیف خود را شروع می كنند ولی با دلزدگی ناشی از عوامل مختلف، در به پایان رساندن آن به هر بهانه ای سرباز می زنند و برخی نیز با اعطای جایزه و سایر امتیازات، تن به این كار می سپارند. بهترین مورد برای داوری در مورد حجم زیاد تكالیف، خود دانش آموزان هستند. شرایطی كه دانش آموزان در آن شرایط به انجام تكلیف می پردازند، نگرش آنان در مورد تكلیف شب، تأثیر تكلیف شب بر پیشرفت تحصیلی آنان از نگاه خودشان و مقایسه نظریات دانش آموز دختر و پسر؛ اهداف پژوهشی بودند كه در مورد نگرش و انگیزه های دانش آموزان در مورد تكالیف شب انجام شد.
از میان ۲۳۸ دانش آموز پسر و ۳۱۵ دانش آموز دختر در ۱۵ سؤال باز و بسته استفاده شده كه در آن حدود ساختار تكالیف دانش آموزان، شرایط فیزیكی انجام تكالیف، شرایط روحی، روانی و اجتماعی انجام تكالیف و پیامدهای عدم انجام تكالیف برای دانش آموزان مورد نظر بوده است. نظریات دانش آموزان نشان داد تكلیف شب، تركیب اضافی است كه دو توهم را برای دانش آموزان به وجود آورده است.

        اول آنكه این كار باید شب صورت گیرد. دوم، این كار شاق و طاقت فرسایی است كه باید به اجبار انجام شود. معمولاً دانش آموزان در اوج خستگی، باعث بی دقتی در انجام تكالیف می شوند. بیشتر دانش آموزان از حجم زیاد تكالیف در دروس مختلف و یكنواختی آنها شكایت داشتند و بویژه تكالیف محوله برای روزهای تعطیل را طاقت فرسا ذكر می كرده اند. به طوری كه گفته اند حتی برای رسیدگی به نظافت شخصی در پایان هفته نیز وقت كم می آورند. آنها انجام این تكالیف توسط معلمانشان را بعید تصور كرده اند. نگرانی از تنبیه و سرزنش در حضور جمع به دلیل انجام ندادن تكالیف، از عواملی است كه دانش آموزان را دچار پریشانی و اضطراب می كند. ترس از واكنش های غیراصولی معلمان و اولیا كه آمیخته با تهدید و تحقیر است، در لابه لای نوشته های دانش آموزان، بیشتر از هر مطلب دیگری نمایان است. آنها معتقدند كه باید با دانش آموز به صورت انفرادی صحبت شود. آنها تمایل دارند كه این فرصت به آنان داده شود تا در مورد مشكلاتشان توضیح دهند. برخی دانش آموزان به نوع تكلیف خود اعتراض داشتند و رونویسی از دروس تاریخ و مدنی را كاری بیهوده تلقی كرده اند و انجام این نوع تكالیف را با تشبیهی مثل «كوه كندن» بشدت خسته كننده دانسته اند و تكالیفی را كه باعث برانگیختگی، خلاقیت و كنجكاوی می شود، پیشنهاد كرده اند. گروهی از دانش آموزان، به مبهم بودن تكالیف تعیین شده اشاره كرده اند و خواستار توضیح بیشتری از طرف معلم هستند و اظهار كرده اند كه تكالیف در دقیقه های پایانی زنگ آخر تعیین می شود كه گاهی با سروصدا و تعطیلی مدارس همراه شده و نحوه و چگونگی آن روشن نمی شود. شیوه بازبینی تكالیف، خود موجب عدم توجه دانش آموزان به ارزش این فعالیت شده زیرا برخی از دانش آموزان، معتقدند كه به تكالیفشان درست رسیدگی نمی شود. آنها توجه و نظارت هرچه بیشتر معلم را خواستار شده اند. عده ای عدم وجود شرایط مناسب در منزل را دلیل انجام ندادن تكالیف خود ذكر كرده اند. ۹۸درصد آنان مایلند هنگام انجام تكالیف در منزل، از طرف خانواده محیط آرام و مناسبی فراهم شود و نظارت و راهنمایی اولیا را نیز خواستار شده اند.
مطالعه نظریات دانش آموزان نشان می دهند با این كه تكالیف داده شده به حد كافی آنان را درگیر مسائل آموزشی و درسی با شرایط كلاس نمی كند، ولی تعداد زیادی اعتقاد دارند كه انجام تكلیف در خانه، تأثیر مثبتی در پیشرفت تحصیلی آنان دارد. تعیین تكلیف شب برای دانش آموزان و میزان و نحوه انجام آن، از جمله مباحث سنتی آموزش و پرورش است و آنچه در این پژوهش به آن پرداخته شده، تنها بخش بسیار كوچكی از واقعیات است. خدابنده در همین مورد می گوید:

 آیا برای همه درس ها یك روش را باید به كار گرفت و یك فرمول را به ذهن سپرد. آیا برای تاریخ وجود تكلیف ضروری است. حفظ طوطی وار بعد از مدتی فراموش می شود. یكی از ویژگی های معلمان خلاق برای هر درس این است كه روش های گوناگون را در نظر می گیرند، همه فراگیران با یك روش یاد نمی گیرند. فردی قوه شنیداری قوی تری دارد و كس دیگری از طریق تمرین كردن، نتیجه بهتری می گیرد. با توجه به تفاوت های فردی و فرهنگی- اجتماعی نمی توان گفت یك روش كاملاً درست است. بنا بر این باید ویژگی های یك تكلیف خوب را دانست. تكلیف می تواند در مدرسه انجام شود و فعالیت هایی كه در مورد یك مدرسه اتفاق می افتد ممكن است جای دیگر متفاوت باشد.درنتیجه باید بسته به شرایط فرهنگی و اجتماعی خانواده تكلیف داده شود. به زبانی دیگر ما نیازمند ساختارشكنی و ابداع روش های نو هستیم. ارتقای حرفه ای معلمان و اصلاح نگرش مدیران، زمینه مناسبی برای رشد دانش آموزان فراهم می كند. در جهانی كه هر هفت روز در آن علم بشر دو برابر می شود ما نیازمند تغییر هستیم. البته از سویی نباید تغییرات مثبت و رو به رشد هم در مدرسه هم نگرش معلمان را نادیده بگیریم و در مقابل باید دید چقدر از آموزش و پرورش حمایت شده است. این در حالی است كه تغییر نگرش صرفاً با بخشنامه به وجود نمی آید. آیا شرایط مطلوب برای یادگیری هست همه به یك سمت می نشینند یا دایره ای و U شكل می نشینند آیا تعداد معلمان متناسب تعداد دانش آموزان است
چه بسا، هیچ یك از این دانش آموزان، انگیزه مطلوبی برای انجام تكالیف ندارند، زیرا پژوهش ها نشان می دهند بهترین انگیزه، یك انگیزه درونی و میل به یادگیری است. دانش آموزی كه به این مرحله برسد، از یادگیری بیشتر احساس لذت می كند و برای جلوگیری از فراموشی و دریافت حدود آگاهی و ناآگاهی های خویش به خودارزیابی می پردازد و چنان كه براساس یافته های همان پژوهش در دانشگاه پنسیلوانیا، تكالیف زیاد خانگی، یادگیری دانش آموزان را چندان افزایش نمی دهند. بلكه باید معلمان را آموزش داد تا كیفیت تكالیف خانگی را افزایش دهند نه كمیت آنها را
.
در این میان مسائل ریشه ای تری نیز وجود دارد. در حقیقت، حجم زیاد تكالیف در مدارس، خود بازتاب مسئله فراگیری چون نمره محوری در آموزش و پرورش است. هنگامی كه نمره محوری، مدرك یا صرفاً ورود به دانشگاه هدف اصلی است، نحوه تدریس نیز نتیجه محور می شود. در اینجا مهم این نیست كه دانش آموز چقدر مهارت دارد، بلكه مهم این است كه چه نمره ای گرفته پس باید به سمت حفظیات و تكالیف خاص یا به سمت تست زنی برود. این نگاه سطحی شده یا نگاه تجاری موجب می شود كلاس های تست حتی از سطوح پایین تر شروع شود كه همین آموزش و پرورش را با چالش های جدی روبه رو كرده. اینجاست كه یادگیری یا آمادگی برای بهتر زیستن دیگر وجود خارجی ندارد. بخشی از شهریه را از خانواده می گیرند بنابراین باید نیازهای خانواده را در نظر بگیرند و در عوض مسئولیت های اصلی خود را فراموش می كنند. نتیجه محور بودن و گذشتن از آزمون های این چنینی جای آمادگی فرد برای ورود به اجتماع را می گیرد. در اینجا دیگر هدف از آموزش كسب مهارت های زندگی نیست. مسئله دیگری كه وجود دارد به سطح مطالبات و خواست های غیر واقعی والدین بر می گردد. نبود تكلیف یا حتی حجم كم آن برای آنها نگران كننده می نماید. این قضیه در مدارس غیر دولتی به نوعی تشدید می شود حجم سنگین تكالیف، كلاس های مكرر و متعدد و آموزش های خانگی و خارج از نرم والدین در خانه و تأكید و پافشاری آنها بر دروس، به نوعی دانش آموز را دچار بمباران درسی می كند. چه بسا كه یكی از علل بی انگیزگی دانش آموزان، نسبت به درس و مدرسه، بازخورد افراطی چنین رفتارهایی است. با این حال همچنان كه وحید خدابنده می گوید: ما می توانیم به تكالیف جهت دهیم به شكلی كه آنها را خوشایند سازیم. دانش آموز می تواند برای دوستان و خویشان نامه بنویسد. یادداشت كردن پیام ها و معلومات و مهارت هایی كه در مدرسه مد نظر است. خاطره نویسی در بعضی كشورها خیلی مورد توجه است. این كه در پایان هفته به جای تكلیف و كار در مورد تعطیلات بنویسند. www.zibaweb.com

خاطره نوعی واقعه نویسی است و بچه های دیگر هم یاد می گیرند. برخی روانشناسان اجتماعی معتقدند ۸۰ درصد یادگیری ها از طریق مشاهده است. چیزهای خوبی كه در جامعه می بینند یا در روزنامه می خوانند یا نكته برجسته ای كه در زندگی به آن بر می خورند را بنویسند و در كلاس ارائه كنند یادگیری تنها منوط به كتاب های درسی نیست. می توان منابع دیگر یادگیری را در خارج از مدرسه ایجاد كرد. از سویی معلم باید هدف و چرایی انجام تكالیف را برای فراگیران به روشنی بیان كند. شرایط مطلوب برای انجام یك تكلیف و این كه آیا دانش آموز شرایط این كار را دارد، در نظر گرفته شود. شرایط مالی و فیزیكی و میزان تحصیلات والدین مؤثر است. گاهی والدین بیش از حد وارد جریان یادگیری می شوند تا آن كه نقش راهنمایی و نظارتی و حمایتی داشته باشند. والدین نباید سعی كنند پاسخ سؤالات را به بچه ها آموزش دهند، تنها راهنمایی در مورد راه های كسب درست منابع صدق می كند. از سویی در تكلیف دادن، هویت موفق را ایجاد كنیم نه این كه هویت شكست را آموزش دهیم. اگر تكالیف سنگین باشد به احتمال زیاد در انجام تكلیف، شكست می خورد و یك هویت ناموفق شكل می گیرد. هرگونه نقش والدین، غیر از نقش حمایتی باعث آسیب می شود. حتی بخشی از عدم توفیق والدین هستند. آنقدر فشار به بچه ها می آوریم كه لذت درست خواندن را از بچه ها می گیریم و به جای لذت، احساس تنفر در آنها ایجاد می شود. درس خواندن باید به عنوان یك فعالیت لذت بخش معرفی شود نه به عنوان تنبیه كردن. اجازه دهیم بچه ها مسئولیت رفتارهایشان را بشناسند. كمك، تنها در حد سؤال، ابهام یا نیاز است اما انجام دادن آن به عهده خود بچه ها است.

بدترین والدین، والدینی هستند كه جواب سؤالات را می دهند. از سویی والدین و معلمان باید بدانند كه بازی نقش مهمی در یادگیری برای بچه ها دارد، حتی مهارت های درسی را هم تقویت می كند.بررسی حجم زیاد تكالیف می تواند به این چكیده نهایی پایان یابد كه تكلیف باید در سه بخش اهداف، انواع و استراتژی تكلیف تنظیم شود. معلمان باید تكلیف را مطابق توانایی ها و علایق هر یك از دانش آموزان تعیین كنند. حتی به جای عنوان تكلیف شب مناسب تر است از تركیب تمرین روزانه استفاده شود كه در تمام اوقات، هر زمانی كه فرصت مناسب فراهم آید، باید به انجام آن اقدام شود.‎
مهری حقانی  گزارش : روزنامه ايران
**********************



تنبیه بدنی
نويسنده: دكتر «ديويد بناتار»
 ترجمه: اسماعيل سليمي ساعتلو

مقدمه مترجم در نظام تعليم و تربيت قديم ايران تتنبيه بدني چيز معمولي بود و كسي نمي‌توانست كلاسي را بدون تنبيه بدني  تصور كند. به نوعي يك وسيله كمك‌آموزشي براي معلم محسوب مي‌شد. آقاي دكتر عباسزاده (استاد دانشگاه اروميه) به شوخي مي‌گفتند: از شعرا و متفكران و نويسندگان قديم تنها كسي كه تنبيه بدني را نكوهش كرده است، «وحشي بافقي»! بوده است. بعضي از مدارس و مكتبخانه ها با توصيف انواع تنبيهاتي كه در آن مكانها اعمال مي شد در پيش شنونده رعب‌آور جلوه مي‌نمودند. تمام يا اكثر كساني كه در محيط‌هاي چند ده سال پيش درس خوانده‌اند، خاطرات ناخوشايندي از آن زمانها دارند.
امروزه ديگر از آن نوع تنبيهات كه با تشريفات خاصي هم انجام مي‌شد خبري نيست اما تنبيه بدني هنوز هم يك بحث جدي در بدنه‌آموزش و پرورش و بين مسئولان، معلمان، دانش‌آموزان و اولياي آنهاست. بعضي از معلمان و اوليا شديدا با آن مخالف هستند. معلماني هم وجود دارند كه به طور غيررسمي از تنبيه بدني استفاده مي‌كنند و جود آن را لازم مي‌دانند. حتي من با دانش‌آموزاني برخورد داشته‌ام كه وجود تنبيه را لازم مي‌دانستند و اذعان مي‌داشتند بعد از تنبيه بدني مجبور و يا شايد تشويق مي‌شوند دروس خود را بيشتر مطالعه كنند. حتي بعضي از اوليا هم چنين عقايدي دارند. در كلاسها يا دوره‌هايي كه معلمان يك جا جمع مي‌شوند اگر بحث كلاسي به اين موضوع كشيده شود، ممكن است ساعتها اين بحث ادامه پيدا كند. اما اين بحثها كمتر بر پايه تئوريها و تحقيقات علمي است، بيشتر نظر هستند تا نظريه. بنابر اين هركس سعي مي‌كند سخن خود را به كرسي نشاند بدون اينكه به مبناي علمي آن توجه داشته باشد. ترجمه اين مقاله از اين نظر مي‌تواند مفيد واقع شود كه نويسنده سعي كرده است دلايل مخالفان تنبييه را دسته‌بندي كند و براي هر يك استدلال خود را بياورد. در اين مقاله نويسنده با اينكه پاسخ مخالفان تنبيه را مي‌دهد اما كاملا تنبيه بدني را تاييد نمي‌كند بلكه بر اين نظر است كه نبايد آن را به طوركلي بي‌فايده بينگاريم. به زعم نويسنده استفاده از نوعي تنبيه كه به آن تنبيه نادر(Infrequent) و ملايم (Mild) اطلاق مي‌كند، در بعضي مواقع مي‌تواند مفيد واقع شود. هرچند بعضي از استدلالها چندان محكم به نظر نمي‌رسند، اما مطالعه اين مقاله كه مي توان گفت به نوعي حرف جديدي است و برخلاف نظريات جاري فقط به محكوميت هر نوع تنبيه اكتفا نمي‌كند، مفيد به نظر مي‌رسد.


1. مقدمه
مخالفان تنبيه بدني كودكان، بدرستي از گسترش استفاده از تنبيه بدني و اعمال خشونت كه اغلب باعث ايجاد خسارات بسيار مي‌‌گردد انتقاد مي‌كنند. آنها اغلب براي نشان دادن اين مسئله كه از تنبيه صرفا به عنوان آخرين حربه استفاده نمي شود بلكه به صورت مداوم و براي تخلفات بسيار كوچك مورد استفاده قرار مي‌گيرد، زحمات بسيار كشيده‌اند. آنها همچنين تعداد بسيار زيادي از نمونه‌هاي تنبيه بدني و اعمال خشونت را ثبت و ضبط كرده‌اند.
من هيچ ترديدي در پيوستن به مخالفت با چنين اعمالي كه به درستي به آنها «بهره كشي از كودك»  اطلاق مي‌شود ندارم. عموم مردم و همچنين متوليان آموزش و پرورش و روان‌شناسان كه در باره تنبيه بدني بحث مي‌كنند به دو گروه متضاد تقسيم مي شوند. آنهايي كه مخالف اين عمل هستند، قصد دارند آن را به طور كلي ممنوع سازند. آنهايي كه متمايل به استفاده از اين حربه هستند، از اين عمل دفاع جانانه‌اي مي‌كنند و در باره ارتباطات منطقي زيادي كه در باره خطرات و سوء استفاده از اين شكل از تنبيه وجود دارد بي تفاوت هستند.
تعجب‌آور است كه مسئله اخلاقي تنبيه بدني با وجود فراخي و وسعت آن از توجه فلاسفه رهايي جسته است. در اين مقاله قصد دارم انواع استدلالات مرسومي كه در حوزه مخالف با تنبيه بدني هستند را مورد ملاحظه قرار دهم  اگر چه در عمل من مي‌خواهم نشان دهم كه تعدادي از اين براهين، قدرت قابل ملاحظه‌اي براي تحميل محدوديت‌هاي اخلاقي قابل توجه در استفاده از تنبيه بدني را دارند.
بعد از بررسي و رد براهيني كه مبتني بر حذف كامل تنبيه بدني هستند، به طور خلاصه برخي از استدلالات مثبت نسبت به تنبيه بدني را قبل از اينكه يك زمينه كلي را به عنوان ملزومات و شرايط مطرح كنم مورد ملاحظه قرار خواهم داد. با وجود اين قبل از بحث روي هر كدام از اينها بعضي از ملاحظات اوليه به ما در تمركز روي موضوعي كه مورد بحث خواهد بود كمك مي‌كند.
الف: تنبيه بدني چيست؟
تنبيه بدني به صورت تحت اللفظي يعني وارد كردن ضربه به بدن. در اين صورت حتي با «مجازات اعدام» هم متفاوت است، تنبيه بدني اثرات بلند مدتي بر جاي مي‌گذارد. تنبيه بدني مي‌تواند براي اشاره به طيف وسيعي از دامنه جرايم مورد استفاده قرار گيرد، از كار اجباري گرفته تا شكنجه جسمي. كانون توجه من در اين مقاله روي شكلي از تنبيه بدني خواهد بود كه به نظر مي‌رسد منطقه اصلي مناقشه باشد، تحميل درد فيزيكي بدون صدمه به اعضاي بدن. نمي‌خواهم بگويم اين نوع تنبيه مشكل‌سازترين نوع تنبيه است، بلكه به اين علت آن را مورد توجه قرار مي‌دهم چرا كه به نظر مي‌رسد ميانه‌ترين سطح تنبيه بدني باشد كه مورد اختلاف است. بعلاوه معلوم مي شود تحميل درد بدون آسيب گونه‌اي از تنبيه بدني باشد كه نقطه اصلي بحث است، ولو اينكه مخالفان تنبيه بدني مكررا به آن نمونه‌هاي تنبيه بدني اشاره مي‌كنند كه آسيب جسمي ايجاد نموده‌اند
.
تنبيه بدني نامهاي گوناگوني را در بر مي‌گيرد، فقط محدود به «كتك زدن»  ، «سيلي زدن» ، «لگد زدن» ، «با چوب زدن» ، «ضربه زدن»  و «زنداني كردن»  نيست. بعضي از اين موارد عمومي هستند، بقيه به شدت تنبيه يا به وسيله مورد استفاده اختصاص دارند. من از تعداد ديگري از اين موارد قابل تبديل به هم به عنوان موارد متدوال تنبيه بدني استفاده خواهم كرد.


ب: تنبيه بدني در خانه‌ها و مدارس
مجموعه‌اي از تنبيهات وجود دارد، اما كانون توجه من روي خانه‌ها و مدارس خواهد بود. اين اماكن خصايص مشتركي دارند كه باهم از ديگر اماكن مناسب براي تنبيه بدني متمايز مي‌شوند. هم در خانه‌ها و هم در مدارس كودكان به وسيله بزرگسالان (والدين يا معلمان) تنبيه مي‌شوند. به طور مشابه در هردو مكان، مفاد تنبيهه بدون محاكمه رسمي بر كودك اعمال مي‌شود و اغلب براي گناهان نامشخص در قانون و مقررات، گناهاني كه در خانه‌ها و مدارس ديگر ممكن است ممنوع نباشند، بلكه بيشتر به عنوان يك عمل شيطنت‌آميز يا خطاكاري فرض مي‌شوند.
تفاوتهاي معني‌داري بين خانه و مدرسه وجود دارد. اكثر والدين دوست دارند علائق بچه‌هايشان محدود به محبت و دوست داشتن و مراقبت از آنها باشد. همچنين بيشتر والدين دوست دارند بچه‌هاي خودشان را بيشتر از معلمان آنان بشناسند. معلمان، عموما كنتاكت كمي با دانش‌آموزانشان دارند مگر بعضي از آنها كه در كلاسهاي بزرگتري تدريس مي‌كنند. در حالي‌كه عده‌اي مخالف تنبيه بدني به هر نحو حتي به وسيله والدين در خانه هستند ، تعدادي ديگر با اين عمل فقط در بيرون از خانه مخالف هستند. آنها ممكن است بگويند كه تفاوتهاي خانه و مدرسه به صورت اخلاقي است و بيان نمايند چرا تنبيه بدني در خانه قابل قبول است ولي اين امر در مدرسه غيرقابل قبول است.
من فكر مي‌كنم اين دو باهم تفا
وتهاي مشخصي دارند. «تنبيه رسمي»  هرگز نمي‌تواند ارتباطات نزديك موقعيت خانواده را تحت تاثير قرار دهد. بعضي زيان‌ها و سودها بر آن متصور است. يكي از مزيتهاي آن اين است كه داوري رفتار و تصميم‌گيري در باره تنبيه در هاله‌اي از محبت قرار نخواهد گرفت. (چه تعداد از والدين به فرزند قاتلشان كه به علت قتل به زندان طويل‌المدت محكوم شده است مي گويند: «او واقعا پسر خوبي است.»)
علاوه بر اين تمام محيط هاي رسمي به يك اندازه «غير‌‌‌شخصي»  نيستند. مدارس خيلي بيشتر از «دادگاه هاي ايالتي» شخصي هستند. در مقايسه با قضات و كارهايي كه آنان در برابر متهمان انجام مي‌دهند، معلمان شاگردان خود را بهتر مي‌شناسند و احتمالا مراقبت بيشتري از آنها به عمل مي‌آورند. بنابر اين تنبيه در مدارس مي‌تواند تحت پوشش يك هدف آموزشي مفيد صورت گيرد. مدرسه حركت از حوزه خانواده به طرف حوزه «ايالت»  (دولت) را تسهيل مي‌كند. بچه ياد مي‌گيرد كه هميشه تنبيه به وسيله افراد نزديك به او كه او را آنها را دوست دارد و مي‌شناسد صورت نمي‌گيرد. اين به اين معني نيست كه به معلمان بگوييم لازم نيست مانند قضات از زمينه‌ها و مناسبات و جنبه‌هاي اخلاقي مربوط به متخلفان قبل از اعمال مجازات آگاهي پيدا كنيدwww.zibaweb.com
2. پاسخ به استدلالات مخالفان تنبيه بدني
كساني كه مخالف تنبيه بدني هستند معمولا يك استدلال واحد را دنبال نمي‌كنند. معمولا آنان مجموعه‌اي از دلايل را براي اثبات نگرش خود جمع‌آوري مي‌نمايند. احتجاج‌هاي آنها ريشه در نظريات خاص تنبيه ندارند، نظرياتي كه اصل تنبيه را تاييد مي‌كنند و مي‌گويند چرا تنبيه بدني در مقابل نيازهاي تئوريكي شكست مي‌خورد. در بسياري از حالات ممكن است به همين نحو باشد چرا كه آنان فاقد يك نظريه (تئوري) تنبيه هستند. هرچند بايد گفته شود از نظر آنها داشتن يك نظريه تنبيه به تنهايي چندان كمكي نمي‌كند چرا كه به نظر آنان مسئله اصلي حكم دادن به اين مسئله است كه آيا تنبيه بدني اصلا از نظر اخلاقی قابل قبول است؟ اين به اين دليل است كه نظريه‌هاي سنتي تنبيه بدني در درون خودشان قائل به اين مسئله نيستند كه شخص تنبيه بدني را مي‌پذيرد يا نه. تعدادي از انديشه‌ها وساطت كاربرد نظريه‌ها را در برخورد با تنبيه بدني مي‌پذيرند. براي مثال براي تئوري هاي منطقي تنبيه، ملاحظات مناسب، در نظر داشتن اثربخشي تنبيه بدني در مقايسه با بازدارندگي يا اصلاح و اندازه هر يك از عوامل ناسازگار، مهم است. براي مجازات‌كنندگان، در صورتي كه تنبيه متناسب با جرم باشد اين امر مي‌تواند موجه باشد. مجازات‌كنندگان به نتيجه‌ي تنبيه علاقه‌مند نيستند بلكه آنان قدرت تنبيه را مورد ملاحظه قرار مي‌دهند. بنابر اين پرسش مهم براي آنان اين است كه آيا تنبيه بدني به طورغير قابل قبولي ظالمانه است يا برعكس بي‌ارزش كننده‌ي شكل تنبيه است؟ مجازات‌گرايي چيزي در باره تركيب شكل غير قابل قبول تنبيه نمي‌گويد، همانند فايده‌گرايي كه خودش نمي‌تواند بگويد كدام نوع تنبيه موثر يا مضر است. پس ما نمي‌توانيم به نظريه‌هايي برگرديم كه جوابي براي اين سوالها ندارند. نبايد اساس تئوريكي را جستجو كنيم يا تصور كنيم هر عقيده‌اي در باره نظريه تنبيه صحيح است. به همين علت به نظر من زمينه‌ي تئوريكي بسيار فراتر از هدف اين مقاله است. نوشته‌هاي زيادي وجود دارد در باره‌ي اينكه آيا تنبيه مي‌تواند موجه باشد و من در اينجا نمي‌توانم به تحليل آنها اميدوار باشم. در عوض توجه خود را معطوف به سوال تنبيه بدني خواهم كرد
.
اينها استدلال‌هاي مشخصي هستند كه توسط افردي كه معتقدند تنبيه بدني هرگز نبايد اعمال شود مطرح شده اند:
الف: باعث سوء استفاده مي‌شود.
ب: تحقير كننده است.
ج: آسيب جسمي به بار مي‌آورد.
د: باعث انحراف جنسي مي‌شود.
ه: باعث بدآموزي مي‌شود.
و: باعث سركشي شده و موجب ارتباط ضعيف بين معلمان يا اوليا با بچه‌ها مي‌شود.
ز: تنبيه بدني بازدارنده نيست.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, ] [ 19:51 ] [ عليرضا ]

چرا بچه‌ها مدرسه را دوست ندارندو برای تعطیلی آن لحظه شماری می کنند؟
 

دكترمهرداد ناظري
آيا تا به حال فكر كرده‌ايد كه چرا بچه‌ها مدرسه را دوست ندارند و براي تعطيل شدن آن لحظه شماري مي‌كنند؟
يا چرا موقعي كه روي نيمكت‌ها و صندلي مدارس مي‌نشينند احساس عذاب و درد و رنج مي‌كنند؟ گويا تقويم مورد تاييد بچه‌ها با بزرگسالان بسيار متفاوت است. بچه‌ها عاشق رنگ قرمز تقويم‌ها و به‌دنبال افزايش روزهاي تعطيل هستند. آنها در زمستان هر روز به آسمان خيره مي‌شوند تا شايد برف زمين را سپيدپوش كرده و به روياهاي آنها رنگ واقعيت ببخشد و در فصل بهار با ياد روزهاي گرم تابستان روز و شب را سپري مي‌كنند.

بسياري از ما روز اولي را كه قدم به مدرسه گذاشتيم به‌ياد داريم، روزي كه براي بسياري از كودكان، رنگ غم و اندوه دوري از خانواده‌ها را داشته است، بچه‌ها در حالي كه پدر و مادرهايشان جلوي در مدرسه ايستاده بودند، به همديگر دست تكان مي‌دادند و با نگاهي تلخ از هم جدا مي‌شدند. حال اگرچه اين درد و رنج مربوط به ورود به مدرسه تا حدي مي‌تواند طبيعي باشد اما آنچه مسئله تلقي مي‌شود اين است كه بسياري از كودكان و نوجوانان حتي تا سال‌هاي پاياني دوره متوسطه تغييري در روحيه و احساسشان نسبت به مدرسه پديد نيامده و جايي در دلشان براي درس و مدرسه و كتاب باز نمي‌شود.

يك معلم كه حدود 20 سال سابقه تدريس دارد مي‌گويد: هرگز حاضر نيستم، جايم را با دانش‌آموزان عوض كنم. دوران مدرسه براي من به مانند يك كابوس مي‌ماند؛ كابوسي كه هر وقت در خواب مي‌بينم دچار سردرد و ناراحتي، غم و اندوه مي‌شوم. دانش‌آموزان بعد از پايان دوران متوسطه به سرعت از فضاي مدرسه دور مي‌شوند و روزهاي كودكي و نوجواني‌شان را با شتاب هر چه تمام‌تر به دست فراموشي مي‌سپارند.

مدرسه براي بسياري از كودكان تداعي‌كننده روزهاي سخت و بي‌روح و يك فضاي دلسرد‌كننده و پر از استرس و هيجانات روحي نامناسب است. اما واقعا اين يك سؤال اساسي است كه چرا بچه‌ها مدرسه را دوست ندارند؟ آيا چون فضاي آموزشي آن فضاي مناسب و بهينه براي پرورش استعدادهاي آنها نيست يا اينكه در ارتباط ميان معلم‌ها و دانش‌آموزان مشكلاتي وجود دارد؟

معلم‌ها معترضانه مي‌گويند: بچه‌ها نسبت به گذشته تنبل‌تر و تن پرورتر شده‌اند و درست درس نمي‌خوانند و به حرف‌هاي ما گوش نمي‌دهند و دانش‌آموزان پاسخ مي‌دهند: مدرسه مكان كسل‌كننده و بي‌روحي است كه ما در آنجا احساس شادابي و سرزندگي نمي‌كنيم. به‌نظر مي‌رسد لازم است كه به اين سؤال با تامل و ژرف نگري بيشتري پاسخ دهيم.
تناقض در جامعه پذيري‌ بچه‌ها

با رسيدن به سن 7 سالگي به دنياي جديدي به نام مدرسه وارد مي‌شوند. مدرسه اولين قدم و مرحله‌ پيوند كودك با جامعه است كه نقش اساسي در تكوين روند اجتماعي شدن (socialization) آنها دارد. كودك با ورود به مدرسه، حوزه ارتباطي جديدي را تجربه مي‌كند كه با دنياي خانواده‌اي كه در آن به دنيا آمده و سال‌هاي اوليه زندگي خود را در آن گذرانده بسيار متفاوت است.

روان‌شناسان اجتماعي معتقدند: با توجه به اينكه آموزش‌هاي دوران كودكي عموما ‌آموزش‌هاي نرم و منعطفي است در برابر آموزش‌هاي مدرسه‌اي كه غالبا آموزش‌هاي سخت و غيرقابل انعطاف است، دچار چالش و مشكل مي‌شود. كودكان در مدارس مجبورند بيشتر به گفته‌هاي معلم‌ها گوش داده و از گفته‌هاي آنها اطاعت كنند، در حالي كه كودكان امروز در خانه‌ها با توجه به گسترش فرهنگ فرزندسالاري كمتر در قالب‌هاي اطاعت‌پذيري و فرهنگ تابعيت هويت مي‌پذيرند. بنابراين شايد اولين عامل اساسي عدم‌علاقه دانش‌آموزان به مدرسه ريشه در تعارض ميان اين دو مدل متفاوت اجتماعي شدن آنها داشته باشد.

در كشورهايي كه شيوه‌هاي آموزش دستوري وجود دارد يعني معلم در كلاس درس نقش عمده و اساسي ايفا مي‌كند و همه چيز در قالب تكاليف درسي از طريق معلم‌ها به بچه‌ها منتقل مي‌شود، طبيعتا در روحيه دانش‌آموز احساس سرخوردگي و عدم‌علاقه را ايجاد مي‌كند. به‌طور كلي اين يك خاصيت و ويژگي اساسي روحي هر فرد است كه هر كنش يا عملي كه علايق و عواطف او را تحت‌تأثير قرار دهد با آن به مقابله و عكس العمل برمي‌خيزد، اما چون ترويج روحيه لطافت و مهرورزي، ‌تجربه‌اي است كه نياز به دروني شدن در فرهنگ آموزش يك كشور دارد، بنابراين به صرف آموزش معلمان و يادآوري اين نكته كه مهر و عطوفت را آنها بايد در رفتار و كنش‌هاي خود با دانش‌آموزان سرلوحه خود قرار دهند، نمي‌توان نظام آموزشي را از حالت سخت خارج ساخته و به حالت نرم مبدل كرد.

زنگ مدرسه، زنگ شادي‌


هنوز هم وقتي صداي زنگ مدرسه به صدا درمي‌آيد، اين شور و هيجان و شادي است كه در ميان بچه‌ها تكثير مي‌شود. شايد همواره با اين سؤال مواجه شده باشيد كه چرا وقتي صداي زنگ مدرسه به صدا در مي‌آيد و پايان ساعت درس و كلاس اعلام مي‌شود، بچه‌ها با جيغ زدن و فرياد كلاس‌ها را ترك مي‌كنند. اخيرا براي پاسخگويي به اين سؤال تحقيقاتي انجام گرفت كه اشاره به آن جالب توجه است. در اين آزمايش كه روي 10 مدرسه در شهر تهران انجام گرفت، ‌نتايج به دست آمده نشان داد كه بچه‌ها از فضاي نهاد مدرسه بسيار فاصله گرفته‌اند و يك شكاف بين نهاد آموزش و دانش‌آموزان ايجاد شده است.

روند اين تحقيق به اين صورت دنبال شد كه صداي جيغ زدن بچه‌ها بعد از پايان ساعات درس و نواخته شدن زنگ خروج روي چند CD ضبط شد و مورد تجزيه و تحليل روانشناختي قرار گرفت. در نهايت نتايج نشان داد كه جيغ و فرياد بچه‌ها سه موضوع اصلي را اعلام مي‌كند.

بچه‌ها مي‌گويند:
الف) ‌ما را رها كنيد، ما رهايي را دوست داريم.
ب) ما عاشق طبيعت، كيهان و هستي هستيم و هر چيزي كه بين ما و طبيعت فاصله بيندازد ما آن را نمي‌پذيريم.
پ) ما نسبت به آموزش در مدارس انتقاد داريم
.

تجربه نشان داده كه هر وقت روحيه و احساس دروني دانش‌آموزان را در اولويت توجه‌هاي خود قرار ندهيم و به صداي آنها گوش نكنيم آنها از ما فاصله گرفته و ممكن است در تعامل و برخورد با ما عكس العمل نشان دهند. اين موضوع نيز مي‌تواند تا حدي به اين اصل مرتبط شود كه بچه‌ها ‌در دوره كودكي به ويژگي‌هاي دروني شخصيتي‌شان توجه بيشتري شده و اين موضوع در نظام آموزش به فراموشي سپرده مي‌شود.

احساس تعلق به مدرسه

در ژاپن توجه به احساس تعلق به مكاني به نام مدرسه زياد است. يك معلم ژاپني مي‌گويد: دانش‌آموزان براي يادگيري به مدرسه نمي‌آيند. آنها براي ديدار با دوستانشان به مدرسه مي‌آيند، بنابراين من بيشترين تلاش خود را براي كمك به دانش‌آموزان در پيدا كردن دوست صرف مي‌كنم. وقتي دانش‌آموزي در يادگيري كند است تلاش مي‌كنم كه او با گروه‌هاي مختلفي از دانش‌آموزان ارتباط دوستانه برقرار كند و از آن لذت ببرد.

بنابراين اگر احساس لذت از محيط را يك اصل اساسي آ‌موزش تلقي كنيم و توجه خود را معطوف به اين ويژگي مهم روحي دانش‌آموزان كنيم، مي‌توان اميدوار بود كه بچه‌ها به مدرسه علاقه بيشتري پيدا كنند. بچه‌ها به مدرسه مي‌آيند تا با دوستان جديدي آشنا شده و روح همدلي و همراهي با آنها را پيدا كنند. ما نبايد فرصت تجربه پذيري عاطفي كودكان را با روش‌هاي سخت و غيرمنعطف و اولويت بخشي به آموزش‌هاي غيرمانوس، تخريب كنيم. بچه‌ها بايد از لحظه‌اي كه وارد مدرسه مي‌شوند، احساس صميميت و شور و شوق را نسبت به محيط آموزش داشته باشند. هدف اصلي آموزش و پرورش، ‌ايجاد درك مناسب فرد از خود، توجه به رشد روحي و عاطفي و رشد انسان‌هايي همنوا با جامعه عشق محور است.

در سال‌هاي اخير نتايج تحقيقات حاكي از اين است كه بچه‌ها در محيط بيرون از مدرسه بهتر مي‌توانند نكات و مسائل آموزشي را فرا بگيرند. بر همين اساس در ژاپن و آلمان بچه‌ها را به دلايل و بهانه‌هاي گوناگون به طبيعت برده و يا در مسافرت‌هاي دسته جمعي به گسترش روحيه عشق ورزي و نزديكي ميان معلم‌ها و دانش‌آموزان كمك مي‌كنند.

بچه‌ها بايد از روزمرگي‌ها رها شوند تا بتوانند حرف‌ها و ايده‌هاي نو داشته باشند. در فضاي باز و ايجاد بستر مناسب گفتماني ميان معلم با دانش‌آموز و دانش‌آموز با همكلاسي‌ها، نيازها، روياها و آرزوهاي كودكان به بيرون تجلي يافته و عرصه‌اي براي ساختن شهرونداني متفاوت پديد مي‌آيد.

از ياد نبريم كه همچنان نظام آموزشي و معلم و اولياي مدرسه نمي‌توانند به عقده‌ها، سرخوردگي‌ها و ناكامي‌هاي شخصيتي دانش آموزان پاسخ مناسبي دهند. در چنين فضايي بچه‌ها، مدرسه را در قلب و روحشان دوست نخواهند داشت و به آن دل نمي‌دهند. فراموش نكنيم كه ارتباطات گسترده از هر برنامه آموزشي مهم‌تر است.

*******************************************

طرح شاداب سازی مدارس دخترانه



تصور كنید دیوار دومتری مدرسه تان به اندازه ۳ برابر مرتفع تر شده و با حصارهای متعدد فضای فیزیكی آن مستتر شده است. به نظر می رسد نخستین چیزی كه از این دیوارها و حصارها به ذهن خطور می كند ایجاد فضای بی روح و سردی است، اما به قول مسئولان آموزش و پرورش این یعنی نخستین و مهمترین گام در اجرای طرح «شاداب سازی مدارس دخترانه». این طرح كه در سال های اخیر هر از گاهی سر بر می آورد و پس از مدتی تب آن فروكش می شود به ظاهر ایده قابل تأملی است ولی در عمل ناموفق جلوه می كند.
        به گفته كارشناسان آموزش و پرورش فقط در شهر تهران كه بیش از ۳ هزار و ۲۰۰ مدرسه دخترانه دارد تاكنون فقط در ۵۰-۴۰ مدرسه آن، ایده شاداب سازی مدارس پیاده شده است. (در واقع فقط استتار شده است!) طرح شاداب سازی مدارس دخترانه كه از سال های گذشته زمزمه های آن آغاز و از هشت سال پیش به طور جدی مطرح گردید تاكنون در حاشیه قرار گرفته، البته هرگاه هم كه پابه عرصه اجرا گذاشته به استتار اكتفا كرده است. در حالی كه مؤلفه های بسیاری برای شاداب كردن دانش آموزان وجود دارد. ضمن آن كه اجرای چنین طرح هایی تغییر در ابعاد مختلف نظام آموزشی درون یك مدرسه را می طلبد. به این معنی كه شاداب كردن دانش آموزان در كنار تغییر در نگرش و رفتار اولیای مدرسه، تغییر در محتوا و متن كتب درسی، تغییر در شیوه های آموزشی، تغییر در اجرای برنامه های اعیاد و سوگواری های مذهبی و ملی و تغییر در فضای سبز و امكانات رفاهی بچه ها در مدرسه و در مرحله آخر تغییر فضای فیزیكی مدرسه و استتار آن از دید نامحرمان تجلی می یابد. ضمن آن كه ظاهراً در اجرای چنین طرح هایی اعتبار و برنامه مدون و مشخصی برای آن دیده نمی شود.
● استتار صرف، مدرسه را زندان می كند
مهندس «نسترن خسروی» رئیس گروه معماری سازمان توسعه، نوسازی و تجهیز مدارس كشور درباره اجرای طرح شاداب سازی مدارس دخترانه معتقد است: «اگر اجرای این طرح محدود به مستتر كردن مدرسه با حفاظ های متعدد باشد درواقع مدرسه را برای بچه ها به مثابه زندان كرده ایم ، باید محیط مدرسه به گونه ای باشد كه بچه ها اشتیاق حضور در آن را داشته باشند. البته این را هم باید بگوییم ساختن چنین مدرسه ای نیازمند صرف هزینه های بسیاری است. ضمن آن كه با جایگزینی مصالحی كه احساس زنده بودن را القا می كند و فضای سبز كه آرامش روانی را ایجاد می كند هم می شود به شاداب سازی مدارس دست یافت.»
وی توضیح می دهد: «در بسیاری از كشورهای دنیا مدارس دیوار و حصار ندارد، در حالی كه ما با ساختن حصار و دیوار در اطراف مدرسه مان می خواهیم طرح شاداب سازی را پیاده كنیم. ضمن آن كه هرچقدر دیوار مدارس را بلندتر بسازیم امكان این كه برج بلندتری در كنار آن و مشرف به آن ساخته شود وجود دارد. در حالی كه با شیوه معماری ایرانی ـ معماری درون گراـ می توان مدارس را به گونه ای طراحی كرد و ساخت كه نیاز به استتار كردن نداشته باشد، البته پیاده كردن چنین ایده هایی مستلزم زمین های بزرگ و اعتبار لازم است. به طور مثال در مدرسه چهارباغ اصفهان با سلسله مراتبی می توان به درون مدرسه دست یافت بدون اینكه نیاز به دیوار برای پنهان شدن از دید نامحرمان وجود داشته باشد
.
ساخت چنین مدارسی علاوه بر اعتبار و زمین وسیع زمان زیادی هم می خواهد. به طور مثال سازمان نوسازی، مدارس تخریبی را باید هر چه سریع تر ساخته و تحویل دهد در غیر این صورت بچه ها بدون مدرسه خواهند ماند. بنابراین عملاً دست ما از اجرای طرح هایی با معماری ایرانی كوتاه می شود.»
رئیس گروه معماری سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس كشور تأكید می كند: «به عنوان یك زن معمار معتقدم نباید مدارس را با استتار شاداب سازی كنیم چرا كه در این صورت مدرسه را با ایزوله كردن از سایر فضاهای اجتماعی منفك كرده ایم.»
● هر سال ۴۰ تا ۵۰ مدرسه تهرانی شاداب سازی می شود
«زهرا پور محمد» مشاور رئیس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در امور بانوان در این باره معتقد است: «هدف از طرح شاداب سازی مدارس كشور كه از سال۷۹ مطرح شد، فراهم كردن شرایط و امكانات رفاهی برای دانش آموزان دختر بود، چرا كه دختران برخلاف پسران كه از تحرك فیزیكی بالایی برخوردارند، كم تحرك اند. پژوهش های علمی نیز در این باره بیانگر آن است كه كم تحركی دختران دانش آموز از نشاط آنان در محیط مدرسه می كاهد، به تبع آن نیز بهره برداری بچه ها از درس و كلاس كمتر می شود. بر همین اساس تلاش می شود با فراهم كردن امكاناتی در محیط فیزیكی مدرسه از قبیل استتار كردن، ایجاد فضای سبز و امكانات تفریح و بازی دختران از نشاط بیشتری برخوردار شوند. ضمن آن كه در چنین شرایطی خواسته های درونی آنان نیز در محیط مدرسه تخلیه می شود نه آن كه در كوچه و خیابان خودنمایی كند.»
وی با بیان اینكه اولین قدم در اجرای طرح شاداب سازی استتار مدرسه است، می گوید: «به گونه ای باید محیط فیزیكی مدرسه پوشانده شود كه به راحتی بتوان در آن بدون حجاب رفت و آمد كرد. بر همین اساس سال گذشته ۵۰مدرسه دخترانه در شهر تهران در مقاطع مختلف مستتر شد. براساس برنامه نیز هر ساله باید ۳۰ تا ۴۰ مدرسه در سطح تهران شاداب سازی شود.»
مشاورر امور بانوان آموزش و پرورش شهر تهران در پاسخ به این سؤال كه مدارسی كه در این طرح قرار می گیرند باید چه شاخصه هایی را داشته باشند، توضیح می دهد: «مدارسی كه در اجرای طرح شاداب سازی مدارس كمترین هزینه را تحمیل كنند، در اولویت قرار می گیرند، اما در برخی مدارس به هیچ عنوان اجرای این طرح امكان ندارد به طور مثال مدرسه ای كه در كنار یك برج ۲۰ طبقه قرار گرفته است خارج از اجرای طرح قرار می گیرد.»
وی درباره هزینه اجرای طرح هم می گوید: «اگر به مفهوم واقعی طرح شاداب سازی در مدارس اجرا شود بسیار هزینه بر خواهد بود به این معنی كه اگر تمامی امكانات و شرایط با نشاط كردن دانش آموزان فراهم شود می توان گفت این طرح اجرا شده است. برداشتن گام اول كه همان استتار كردن مدارس است در برخی مواقع ۲۰ میلیون تومان هزینه می خواهد ضمن آن كه ساختمان مدارس تفاوت بسیاری با هم دارد. به گونه ای كه در برخی مدارس فقط با دیوار یك متری مدرسه مستتر می شود، در حالی كه در تعداد دیگری از مدارس ۳ برابر اعتبار مورد نیاز اجرای طرح شاداب سازی یك مدرسه معمولی مورد نیاز است. به همین خاطر مهمترین مسئله در اجرای طرح شاداب سازی مدارس تأمین هزینه های مالی آن است.»
● با وجود عقده های هراسناك در بچه ها، طرح شاداب سازی بی اثر است
دكتر «علیرضا شریفی» عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش نیز درباره ضرورت اجرای طرح شاداب سازی مدارس دخترانه می گوید: این طرح زمانی وارد مدارس ما شد كه پس از انقلاب تعریف مشخص و روشنی از تعلیم و تربیت با رویكرد جدید دینی وجود نداشت ، بنابراین رفتارهای دینی در قالب رفتارهای سنتی وارد مدارس شد ، به طوری كه اشكال پررنگ روز قیامت، جهنم و مكافات عمل را در مراسم مذهبی و دینی می دیدیم. از نظر پوشش نیز دانش آموزان معمولاً لباس های تیره و مشكی می پوشیدند. براساس همین رفتارها فضایی در مدارس شكل گرفت كه آثار سوء خود را در روح و روان بچه ها بر جای گذاشت ، ضمن آن كه برخی از معلمان پرورشی و تعلیم و تربیت دینی با برخوردهای نامناسب خود با دانش آموزان فضای مدرسه را عاری از شادی می كردند. بررسی های كارشناسان و روان شناسان در همان سال های اول پس از انقلاب نشان داد بیش از ۹۰ درصد رنگ های به كار رفته در مدارس مات و سرد است و بازتاب آن در اشكال مختلف نمایانگر است بنابراین آموزش و پرورش تحریك شد تا نسبت به این مسئله چاره اندیشی كند. بر همین اساس بخشی از این فضای مرده را با رنگ سبز كلاس ها و در و پنجره ها شكست. در سال های اخیر نیز طرح شاداب سازی مدارس دخترانه همسو با این تغییرات مطرح می شود.
البته در سطح خرد این تغییرات به طور نسبی اثر مثبتی دارد، اما در سطح كلان ارزیابی ها نسبت به علاقه مندی دانش آموزان به محیط مدرسه مثبت نیست. البته بخشی از متغیرهای مورد نیاز برای شادابی بچه ها درون سازمانی و بخشی دیگر نیز برون سازمانی است. البته در این میان نقش معلمان تعلیمات دینی را نیز نباید نادیده گرفت. به طور مثال خواندن آیات تبشیری یا تبذیری و آیاتی از روز قیامت می تواند بچه ها را بترساند یا به زندگی امیدوار كند. ضمن آن كه كم نیستند بچه هایی كه در كلاس درس با صحبت های معلم درباره روز قیامت دچار ضربه های روحی و روانی شده اند. بنابراین نمی توان گفت با وجود عقده های درونی و هراس، تغییر رنگ در فضای كلاس و مدرسه می تواند شادی ایجاد كند. بلكه باید با تغییرات ابعاد مختلف این طرح اثرگذار باشد.
وی تأكید می كند: «قبل از اجرای طرح هایی همچون طرح شاداب سازی مدارس باید با استفاده از نظرات روان شناسان بویژه روان شناسان اجتماعی، جامعه شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت كودك و نوجوان هزینه و فایده كنیم. ضمن آن كه باید آموزش و پرورش یك بار و برای همیشه تكلیف خود را با مباحث پرورشی روشن كند، چرا كه هم اكنون در بعد پرورش بچه ها فقط به پرورش دینی پرداخته می شود و از پرورش عاطفی، اجتماعی و اخلاقی بچه ها و سایر توانمندی ها و نیازهای آنان غفلت می شود. در حالی كه می توان با استفاده از عوامل متعددی همچون موسیقی در چارچوب های قانونی شادی و نشاط را در بچه ها تقویت كرد و در مراسم و اعیاد مذهبی و افتخارات ملی به جای جلسات سخنرانی از برنامه های شاد و متنوع استفاده كرد ضمن این كه روی مسائل شخصی بچه ها نیز باید تأمل و آنان را تشویق كرد به شاد بودن، در حالی كه همچنان در مدارس ما با تفكر سنتی و كهنه اگر دانش آموزی با صدای بلند بلند بخندد نوعی بی ادبی و هتك حرمت محسوب می شود
.
بنابراین برای شاد كردن بچه ها و ساختن محیطی شاد در محیط مدرسه باید به همه ابعاد و اشكال شادی آفرین توجه كرد تا به اهداف تعریف شده در این باره رسید. شهناز سلطانی ،گزارش : روزنامه ايران **********************************

خاطرات بزرگترها از روز های کلاس اول (خاطرات کلاس اولی ها)

به درك كه بلد نيستي
هادي مرزبان، كارگردان تئاتر مي گويد: من سال اول ابتدايي را ديرتر از بقيه شروع كردم. يك ماه مريض بودم. اما بعد از يك ماه من را به مدرسه اي به نام اميركبير بردند. وقتي سر كلاس نشستم، ديدم بچه ها مشغول نوشتن ديكته بودند و براي من آ ن روز اولين روز مدرسه بود. من هم گفتم، اجازه، من بلد نيستم. جالب است بدانيد كه معلمم گفت: به درك كه بلد نيستي. اين جمله چنان اثر بدي روي من گذاشت كه حتي بعدها هم كه به دانشگاه رفتم، چه در ايران و چه خارج از كشور. فكر مي كردم استادم همين جمله را مي گويد. البته اين نكته را داخل پرانتز بگويم كه معلمهاي آن دوره مثل معلمهاي حالا نبودند.

وحشت كرده بودم
مسعود كرامتي، كارگردان مي گويد: اولين روز مدرسه، پدرم كه حالا به رحمت خدا رفته، من را به مدرسه برد. مدرسه ام فضاي بسيار بزرگي داشت. روز اول از اين همه شلوغي وحشت كرده بودم. بچه ها را كلاس بندي مي كردند. نمي خواستم به كلاس بروم. پدرم گفت: برو پيش بچه ها، من همين جا هستم. من چشم از پدرم برنمي داشتم. كلاس مشخص شد (اول آ) به كلاس رفتم. زنگ درسي گذشت ومن به حياط مدرسه رفتم و پدرم را نديدم. بعضي بچه ها گريه مي كردند، بعضي ديگر هم مشغول بازي بودند. به سمت در مدرسه رفتم، ولي سرايدار گفت تا زنگ آخر بايد در مدرسه بمانم. كمي گريه كردم، ولي خسته شدم و آن روز را به اين شكل گذراندم.

اول مهر نداشتيم
داريوش اسدزاده، بازيگر مي گويد: آن وقتها روزي به نام كلاس اولي و يا اول مهر نداشتيم. من هم مثل بقيه همسن و سالهايم به مكتب رفتم؛ اما بعد از تأسيس مدرسه در تهران قديم، تحصيلات ابتدايي قديم را در آن مدرسه گذراندم و تا دوره متوسطه در ايران درس خواندم. ولي حالا اوضاع فرق كرده. روز اول مهر بهترين و خاطره انگيزترين روز زندگي بچه هاست. روزي كه خاطره هايش را هرگز فراموش نخواهند كرد.

مدارس مكتب خانه اي          

معلم حتی از سرفه بچه ها عصبانی می شد
محمدعلي كشاورز، بازيگر مي گويد : شروع تحصيلاتم با مدرسه هاي قديمي بود. آن وقتها به روز اول مهر چندان اهميتي نمي دادند. شكل درس دادن در آن مدارس هم مثل مكتب خانه ها بود. ولي يادم هست كه معلم بداخلاقي داشتم كه حتي سرفه كردن بچه ها او را عصباني مي كرد.


"دال" مثل "ر" بود
رضا چلنگر مترجم بامعرفت و خوش اخلاق تيم ملي فوتبال كشورمان را چند سالي است كه در كنار مربيان كروات تيم ملي فوتبال ديده ايم، او كه چندي است پس از پايان رقابتهاي جام جهاني فراغت بيشتري دارد، مي گويد: هميشه علاقه زيادي به تحصيل داشته ام و الان هم يك روز كه با خانواده صحبت مي كردم گفتم كه دوست دارم شرايطي فراهم شود كه مجدداً رشته پزشكي كه تا سال چهارم آن را در دانشگاه زاگرب كرواسي ادامه دادم، دوباره ادامه دهم و مي خواهم اگر شد اين كار را از دانشگاه آزاد شروع كنم.
چلنگر با لهجه دوست داشتني اش خاطره اي از روز اول رفتن به مدرسه بازگو مي كند و مي گويد: روز اولي بود كه من راهي مدرسه شده بودم، به اين دليل كه زبان مادري ام آذري بود توانايي صحبت كردن به زبان فارسي را به درستي نداشتم به همين دليل بچه ها همان روز خيلي اذيتم كردند كه اين باعث شد تا از مدرسه فرار كنم، وقتي كه به خانه برگشتم پدر و مادرم پرسيدند كه چه اتفاقي افتاده است؟ ماجرا را كه براي آنها تعريف كردم، مادرم، من را به مدرسه برگرداند و پيش مدير مدرسه برد، خانم مدير نيز بچه ها را دور هم جمع كرد و به آنها توضيح داد كه چنانچه مجدد مرا اذيت كنند آنها را تنبيه خواهد كرد. از آن روز به بعد تا آخر سال خيلي به خودم فشار آوردم تا توانستم سرانجام فارسي را ياد بگيرم.
چلنگر برايمان از معلم سال اول دبستانش مي گويد: خانم پوركاوياني براي تدريس هر كدام از حروف قصه اي تعريف مي كرد. يادم هست براي حرف "د" مي گفت: حرف "د" خيلي قبلها شبيه حرف "ر" نوشته مي شد، يك روز اتفاق ناگواري برايش افتاد و حرف "د" خيلي گريه كرد و اين اتفاق به قدري براي او ناراحت كننده بود كه كمرش به مرور خم شد و شكل امروزي درآمد. اين نمونه اي از قصه هايي است كه هنوز پس از گذشت حدود 35 سال از شروع تحصيل رضا چلنگر در خاطرش مانده است. البته تا يادم نرفته بگويم آقا رضا از ما خواست به همه بچه هايي كه مي خواهند سال تحصيلي جديد را شروع كنند توصيه كنيم به ورزش در كنار درس اهميت خاصي بدهند، چرا كه اين دو در كنار يكديگر اهميت دارند.

نقاشي اش را هنوز دارم
شقايق دهقان، بازيگر مي گويد: خاطره روز اول مدرسه، ماندني و رؤيايي است. من هم خاطراتي را كه از آن روز به ياد دارم، هرگز فراموش نمي كنم. معلم مهرباني داشتم كه بچه ها را آرام مي كرد، همه بچه ها گريه مي كردند و محيط مدرسه برايشان غريبه بود. ولي خانم معلم من، از همه معلمهاي مدرسه دوست داشتني تر بود. روز اول برايمان شعر خواند و خواست از او نقاشي بكشيم، من هنوز آن نقاشي را دارم، چون يادگار آن روزهاي شيرين است


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, ] [ 19:49 ] [ عليرضا ]


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, ] [ 15:32 ] [ عليرضا ]


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, ] [ 17:40 ] [ عليرضا ]
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 14 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

باتشکر از بازدید شما دوستان عزیز , لحظات خوشی را برای شما آرزومندم.
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 83
بازدید ماه : 461
بازدید کل : 125196
تعداد مطالب : 139
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



دعا

ترجمه مطالب وبلاگ به زبانهاي مختلف دنيا
تقويم
قالب میهن بلاگ تقویم جلالی

********* Online User *******

.

ليگ برتر زيبا فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز